۷ نتیجه برای فراهانی
معصومه اکبری، بهناز فرمهینی فراهانی، ژاسمن شاهنظری، حجت زارعی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۸۲ )
چکیده
مقایسه نظرات بیمه شدگان تامین اجتماعی با بیماران غیر بیمه تامین اجتماعی بستری در مورد خدمات ارائه شده به آنان در بیمارستان امام رضا«ع» شهر ارومیه۱۳۸۰ � معصومه اکبری [۱] - بهناز فرمهینی فراهانی [۲] - ژاسمن شاهنظری [۳] - حجت زارعی [۴] فصلنامه دانشکده پرستاری و مامایی سال اول، شماره اول، زمستان ۱۳۸۲ چکیده � مقدمه: بیمه شدگان تامین اجتماعی بیش از نیمی از جمعیت کشورمان را تشکیل میدهند با توجه به گستردگی تامین اجتماعی در جهان مسئولان کشورمان نیز به اهمیت وجود نظام جامع تامین اجتماعی واقف میباشند، به طوری که در برنامههای کلان کشور ایجاد این نظام را در نظر گرفتهاند. یکی از پر مراجعهترین مکانهایی که بیمه شدگان از خدمات سازمان تامین اجتماعی بهره میبرند بیمارستانهای وابسته به سازمان میباشند در این بیمارستانها هم بیماران بیمه شده و هم غیر بیمه تامین اجتماعی بستری میشوند، جهت بالا بردن کیفیت خدمات پرستاری به بیمه شدگان، بررسی میزان رضایت بیماران بستری که از این خدمات بهره میبرند و پیگیری و ادامه درمان در جهت پیشگیری از عوارض احتمالی بیماری، اهمیت بسیاری مییابد. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقایسهای است، جمعیت مورد مطالعه بیماران بیمه شده تامین اجتماعی و غیر بیمه تامین اجتماعی بستری در بیمارستان امام رضا«ع» وابسته به سازمان تامین اجتماعی شهر ارومیه است که به روش نمونهگیری در دسترس به تعداد ۱۴۵ بیمار بستری که ۱۱۶ نفر آنها بیمه شده تامین اجتماعی و ۲۹ نفر غیر بیمه تامین اجتماعی بودهاند انجام شده است. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامهای دو قسمتی: ۱- مشخصات فردی پژوهش ۲- نظر سنجی بیماران در رابطه با خدمات درمانی، خدمات پرستاری و مدیریتی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل دادههای پژوهش به وسیله آزمونهای آماری، توصیفی و استنباطی به عمل آمده است و جهت تعیین متغیرهای مداخله گر احتمالی از آزمون منتل هانزل استفاده شد. بحث و نتیجه گیری: یافتههای پژوهش در پاسخ به اهداف و سئوالات پژوهش نشان داد که ۱۰ درصد کمتر از درآمد ماهانه خود را به بیمه پرداخت میکردهاند (۱/۴۹%) و بیشتر از خدمات بستری استفاده میکردهاند (۷/۵۱%) اکثریت واحدهای مورد پژوهش خدمات ارائه شده را در حد مناسب ارزیابی نمودهاند. در ارتباط با نقش آموزشی خدمات پرستاری اکثریت بیماران این خدمات را نامناسب دانستهاند. از میان خدمات ارائه شده مورد بررسی در میان نظرات دو گروه بیماران از خدمات مدیریتی ارائه شده تفاوت آماری معنیدار بود (۵۰/۰ P< ). �واژه های کلیدی: بیماری، بیمه، تامین اجتماعی [۱] - کارشناس ارشد پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی- واحد ارومیه [۲] - کارشناس ارشد پرستاری- برنامهریزی درسی- دانشگاه آزاد اسلامی واحد پزشکی تهران [۳] - دکتری مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی- هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی [۴] - دکتری آمار زیستی- دانشگاه تهران
روح اله دهقانی، سيد غلامعباس موسوی، فرزانه عباسی، صدیقه نوروزی، مریم فراهانی، حسین هوشیار،
دوره ۹، شماره ۴ - ( مهر- آبان ۱۳۹۰ )
چکیده
بررسی وضعیت و میزان آگاهی دانشآموزان مدارس دخترانه ابوزیدآباد کاشان از بیماری لیشمانیوز جلدی، در سال ۱۳۸۶ دکتر روح اله دهقانی [۱] ، مهندس سیدغلامعباس موسوی [۲] ، فرزانه عباسی [۳] ، صدیقه نوروزی [۴] ، مریم فراهانی [۵] ، حسین هوشیار * [۶] تاریخ دریافت ۳۰/۱۱/۱۳۸۹ تاریخ پذیرش ۳۰/۰۳/۱۳۹۰ چکیده پیش زمینه و هدف: لیشمانسیوز جلدی (سالک) از جمله بیماریهای انگلی شایع در کشورهای در حال توسعه با آب و هوای گرمسیری و نیمه گرمسیری است. شهرستان کاشان با توجه به شرایط جغرافیایی، اقلیمی، اکولوژیکی و بهدلیل میزان شیوع بالای بیماری یکی از کانونهای عمده در استان اصفهان محسوب میگردد. باتوجه به اهمیت موضوع این مطالعه بهمنظور بررسی وضعیت فعلی لیشمانیوز جلدی و میزان آگاهی دانشآموزان دختران منطقه ابوزیدآباد کاشان نسبت به آن در سال ۱۳۸۶ انجام گرفت. مواد و روش کار: این بررسی یک مطالعه توصیفی - مقطعی که در فاصله زمانی آبان تا دی ۱۳۸۶ بهصورت سرشماری صورت گرفت. بدین منظور پرسشنامه طراحی شده توسط پژوهشگران در مدارس منطقه، همراه با معاینه دانشآموزان از نظر وجود زخم سالک یا جوشگاه تکمیل شد. پس از استخراج اطلاعات، نتایج تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: از تعداد ۵۲۰ نفر مورد بررسی، ۳۸۱ نفر (۲/۷۳درصد) سابقه ابتلا به بیماری داشته (۳۸۰ نفر جوشگاه و یک نفر زخم فعال) و ۱۳۹ نفر (۸/۲۶درصد) به این بیماری مبتلا نشده بودند. از مجموع ۳۸۰ نفر افراد دارای جوشگاه ۲۸۴ نفر (۸/۷۴درصد) درمان شده و ۹۶ نفر (۲/۲۵درصد) بدون هیچ اقدام درمانی بهبود یافته بودند. از کل جمعیت مورد بررسی ۳۰۶ نفر (۹/۵۸درصد) نسبت به نوع بیماری سالک، نحوه انتقال و چگونگی پیشگیری از آن آگاهی داشته و ۲۱۰ نفر (۴/۴۰درصد)در مورد این بیماری اظهار بیاطلاعی نمودهاند. بحث و نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد که شیوع سالک در سالهای پیش بالا بوده و اکثر افراد قبلاً به بیماری مبتلا و در نتیجه مصون شدهاند ولی آگاهی دانشآموزان نسبت به نحوه انتقال و چگونگی پیشگیری و کنترل در حد مناسب نبود. بنابراین توصیه میشود مردم منطقه را با استفاده از امکانات آموزشی از چگونگی انتقال بیماری و کنترل آن آگاه کرد. کلید واژهها: لیشمانیوز جلدی، آگاهی، دانشآموزان دوماهنامه دانشکده پرستاری و مامایی ارومیه، دوره نهم، شماره چهارم، پی در پی ۳۳، مهر و آبان ۱۳۹۰، ص ۲۶۱-۲۵۳ آدرس مکاتبه: دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کاشان،گروه انگل شناسی، تلفن: ۰۹۱۴۳۳۶۲۳۲۹۲ Email: hooshyar۴@yahoo.com [۱] دانشیار دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کاشان [۲] مربی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کاشان [۳] کارشناس بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی کاشان [۴] کارشناس بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی کاشان [۵] کارشناس بهداشت محیط، دانشگاه علوم پزشکی کاشان [۶] دانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کاشان (نویسنده مسئول)
حسین فیضالهزاده، منصوره زاغری تفرشی، حمید مقدسی، منصوره اشقلی فراهانی، حمید طیبی خسروشاهی، زهرا زارع، ناهید فرهادمند،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( تیر ۱۳۹۳ )
چکیده
تأثیر آموزش مبتنی بر نرمافزار چندرسانهای و شیوه سنتی بر دانش و تبعیت از رژیمدرمانی بیماران تحت درمان با همودیالیز حسین فیضالهزاده ، منصوره زاغری تفرشی *، حمید مقدسی ، منصوره اشقلی فراهانی ، حمید طیبی خسروشاهی ، زهرا زارع ، ناهید فرهادمند تاریخ دریافت ۲۰/۰۱/۱۳۹۳ تاریخ پذیرش ۲۱/۰۳/۱۳۹۳ چکیده پیشزمینه و هدف: بیماران تحت درمان با همودیالیز برای مراقبت از خود نیازمند آموزش مؤثر هستند. یکی از روشهای آموزش مؤثر، آموزش مبتنی بر رایانه است. هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر آموزش مبتنی بر یک نرمافزار چندرسانهای و شیوه سنتی بر دانش و تبعیت از رژیمدرمانی در این بیماران بود. مواد و روشها: در این پژوهش نیمه تجربی تمام بیماران مراجعهکننده به چهار مرکز همودیالیز شهر تبریز بهصورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. یک پرسشنامه دانش و رفتار تبعیت از رژیمدرمانی با ضرایب آلفای کرونباخ به ترتیب ۸۴/۰ و ۷۸/۰ قبل و سه ماه پس از آموزش تکمیل شدند. گروه مداخله در حین انجام همودیالیز و با استفاده از یک لپتاپ با نرمافزار آموزشی " همودیالیز و مراقبتهای لازم" کار کردند. گروه کنترل محتوای آموزشی معادل را به شیوه سنتی دریافت کردند. یافتهها: نتایج نشان داد بعد از آموزش و در مقایسه درونگروهی، میانگین نمرات دانش در هر دو گروه مداخله (۳۲ نفر) و کنترل (۳۰ نفر) بهطور معنیداری تغییر کرده است (۰۵/۰>p). بااینحال میانگین نمرات تبعیت از رژیمدرمانی فقط در گروه مداخله افزایش معنیداری داشت (۰۵/۰>p). قبل و بعد از آموزش بین دو گروه اختلاف معنیدار آماری در تفاوت میانگینهای نمرات دانش و تبعیت از رژیمدرمانی وجود نداشت (۰۵/۰< p). بحث و نتیجهگیری: در مقایسه با شیوه سنتی، آموزش مبتنی بر نرمافزار "همودیالیز و مراقبتهای لازم" موجب بهبود دانش و تبعیت از رژیمدرمانی در بیماران میشود. از این نرمافزار آموزشی میتوان برای تسهیل فرآیند آموزش به بیمار و بهبود کیفیت آن استفاده کرد. کلیدواژهها: همودیالیز، آموزش به بیمار، آموزش به کمک رایانه، چندرسانهای
وحیده یزدی زاده، مریم فرمهینی فراهانی، محمد زارع، شیدا جلالی،
دوره ۱۴، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۵ )
چکیده
پیشزمینه و هدف: آموزش بالینی بخش اساسی و مهم آموزش در علوم پزشکی است و دانشجویان در حین تحصیل با تنشهای زیادی مواجه میشوند. هدف از این مطالعه بررسی عوامل تنشزا در آموزش بالینی خصوصاً در لیبر و اطاق زایمان بر دانشجویان مامایی واحد علوم پزشکی تهران، دانشگاه آزاد اسلامی است.
مواد و روش کار: در این مطالعه توصیفی–تحلیلی ۲۵۳ دانشجوی ترم ۵ الی ۸ مامایی که تجربه گذراندن یک واحد کارآموزی بارداری و زایمان داشتند در سال ۱۳۹۳ بر اساس پرسشنامهای مشتمل بر دو قسمت، مشخصات فردی و ۴۸ سؤال مرتبط با عوامل تنشزا در ۶ حیطه بالینی بررسی شدند. عوامل تنشزا بر اساس مقیاس رتبهای لیکرت بررسی شدند. جهت تجزیهوتحلیل متغیرها از آمار توصیفی، میانگین و انحراف معیار و آزمونهای آماری تی مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد.
یافتهها: در مقایسه میانگین نمره تنش در ۶ حیطه موردبررسی ارتباطات بین فردی ۱۴، برنامهریزی آموزشی ۲۱، محیط آموزش ۱۱، اقدامات بالینی ۲۹، احساسات ناخوشایند ۳۲ و تجارب تحقیرآمیز ۱۹، بیشترین میزان تنش در حیطه احساسات ناخوشایند بود و در این حیطه نیز بیشترین عامل تنش، ترس از انتقال بیماریهای واگیردار. بین میزان تنش درترم ۵ و ترم ۸ اختلاف آماری معنیدار بود و میزان تنش در ترم ۵ بیشتر بود p
گلنار قانع، منصوره اشقلی فراهانی، نعیمه سیدفاطمی، حمید حقانی،
دوره ۱۴، شماره ۱۰ - ( دی ۱۳۹۵ )
چکیده
پیشزمینه و هدف: نتایج مطالعات نشان دادهاند که مراقبین خانوادگی بیماران تحت همودیالیز با مشکلات متعددی در زمینه سازگاری با مسؤولیتها و مسائل ناشی از مراقبت و درمان بیمار روبرو هستند که منجر به فشار مراقبتی میشود، بااینوجود، این مراقبینکمتر موردتوجه قرار گرفتهاند. لذا این پژوهش باهدف تعیین تأثیر برنامه آموزشی-حمایتی بر فشار مراقبتی مراقبین خانوادگی بیماران تحت همودیالیز انجام گردیده است.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی با گروه کنترل است که بر روی ۷۶ مراقب بیمار تحت همودیالیز در مرکز آموزشی درمانی شهید هاشمی نژاد شهر تهران در سال ۱۳۹۴ -۱۳۹۳ انجام گردیده است. مراقبین بهصورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند و گروه آزمون برنامه آموزشی حمایتی را در طول دو هفته در طی ۶ جلسه دریافت کردند. دادهها با استفاده از پرسشنامه فشار مراقبتی(CBI) قبل و ۶ هفته بعد از مداخله جمعآوری شد. سپس با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۱ و با بهکارگیری روشهای آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد هر دو گروه آزمون و کنترل ازنظر اطلاعات دموگرافیک همگن بودند و اختلاف معنیداری وجود نداشت. همچنین فشار مراقبتی مراقبین قبل از مداخله در گروه آزمون ۷۴/۱۱±۵۶/۸۸ و در گروه کنترل ۱۳/۱۵± ۹۷/۸۴ و ۶ هفته بعد از مداخله در گروه آزمون ۶۴/۶ ±۷۷/۵۸ و در گروه کنترل ۷۴/۱۱±۸۴/۸۷ بود. بدینوسیله میتوان نتیجه گرفت که فشار مراقبتی در گروه آزمون بعد از مداخله کاهش یافته است(۰۰۱/۰> p).
نتیجهگیری: بهکارگیری برنامه آموزشی-حمایتی میتواند در کاهش فشار مراقبتی مراقبین خانوادگی تأثیرگذار باشد. لذا پیشنهاد میشود مدیران نظام سلامت، کارکنان خود را برای ارائه برنامه آموزشی حمایتی بهویژه در بخشهای ویژه تشویق نمایند.
هایده اربابی، لیلا امیری فراهانی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( تیر ۱۴۰۰ )
چکیده
پیشزمینه و هدف: دلبستگی بهعنوان یکی از نیازهای بنیادین انسان یا پیوند عاطفی بین نوزاد در حال رشد و مادر است که بهصورت یک رابطه تعاملی دوطرفه هست که تحت تأثیر عوامل زیادی قرار دارد و خیلی از این عوامل تعیینکننده دلبستگی ناشناخته هستند. با توجه به اینکه تاکنون مطالعات محدودی در خصوص رفتارهای دلبستگی مادر به نوزاد صورت گرفته و به نظر میرسد رفتارهای دلبستگی در فرهنگهای مختلف، متفاوت باشد، مطالعه حاضر باهدف تعیین پیشگوییکنندههای دلبستگی مادر به نوزاد انجام گردید.
مواد و روش کار: مطالعه حاضر، یک مطالعهی مقطعی بود که روی ۳۰۰ زن نخستزا که ۸ هفته از زایمان آنها گذشته بود و به مراکز جامع سلامت شهرستان زابل مراجعه میکردند، از خرداد تا مهر ۹۸ انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل: ایرانی بودن، زنان ۱۸ سال به بالا، عدم ابتلای نوزاد به ناهنجاری، توانایی خواندن و نوشتن، نوزاد حاصل حاملگی ترم باشد، عدم ابتلا به بیماری جسمی (دیابت، فشارخون و غیره) و روانی بود. نمونهگیری بهصورت سهمیهای از مراکز جامع سلامت انجام شد. ابزار گردآوری دادهها شامل: پرسشنامه ویژگیهای فردی (شامل دو بخش اطلاعات جمعیت شناختی و مامایی)، پرسشنامه ناامیدی بک (BHS)، پرسشنامه دلبستگی مادر به نوزاد (MAS) بود. تحلیل دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی و تحلیلی مانند آزمون ANOVA، آزمون t، پیرسون در نرمافزار کامپیوتری SPSS نسخه ۲۳ و سطح معنیداری ۰۵/۰ >p انجام شد.
یافتهها: نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان داد که بین سن مادر و دلبستگی، ارتباط آماری معنیداری وجود دارد (۰۳/۰P=) درحالیکه بین سایر متغیرهای جمعیت شناختی با دلبستگی ارتباط آماری معنیداری وجود نداشت. بین ناامیدی با دلبستگی نیز همبستگی معنیدار آماری وجود داشت (۰۰۱/۰
سید سعید پورنقاش تهرانی، یگانه داداش زاده سنگری، حجت اله فراهانی،
دوره ۲۰، شماره ۸ - ( آبان ۱۴۰۱ )
چکیده
پیشزمینه و هدف: ازجمله مسائل مهمی که در سلامتی زنان مدنظر قرار میگیرد احساس تنهایی، علل و همبستههای آن است. لذا مطالعه حاضر باهدف تعیین سهم مؤلفههای پیشبینی کننده احساس تنهایی زنان شهر ارومیه انجام گرفت.
مواد و روش کار: در این مطالعه توصیفی – تحلیلی از نوع مقطعی همبستگی، ۲۲۰ زن متأهل ساکن ارومیه از طریق نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. علاوه بر پرسشنامه متغیرهای دموگرافیک از پرسشنامه احساس تنهایی UCLA برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه ۲۱ و آزمونهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار، فراوانی و درصد) و تحلیلی (ضرایب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندگانه) در سطح معنیداری ۰۵/۰ P≤ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد، کمترین سن ازدواج زنان ۱۲ سال و بیشترین سن ازدواج ۴۰ سال و جوانترین زن متأهل ۱۹ سال و مسنترین ۶۰ سال سن داشتند و کمترین سن همسر مشارکتکنندگان ۲۴ و بیشترین سن، ۶۷ سال بود. همچنین مدل رگرسیون خطی چندگانه گامبهگام نشان داد به ترتیب متغیرهای عدم اشتغال همسر (۳۹۹/۲۱ß=)، اشتغال زن (۸۶۲/۵ (ß=، مذهب (۰۱۲ /۳ ß=)، نوع سکونت (۶۳۹/۲ ß=)، و سن همسر (۱۶۳ /۰ ß=) پیشبینی کننده احساس تنهایی بودند (P<۰,۰۵). سایر متغیرهای جمعیت شناختی توسط مدل رگرسیون حذف شدند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان میدهد که متغیرهای جمعیت شناختی نظیر عدم اشتغال همسر، شغل زنان، نوع سکونت، سن همسر و مذهب، بیشترین سهم را در پیشبینی احساس تنهایی زنان متأهل دارند. توصیه میشود که جهت تحکیم خانواده، به مشاورههای پیش از ازدواج و معیارهای درست همسرگزینی اهمیت داده شود. بههرحال، طراحی خدمات مشاورهای در مراکز جامع سلامت برای این گروه ضروری به نظر میرسد تا مشاورین بتوانند مهارت غلبه بر احساس تنهایی را به زنان متأهل آموزش دهند و کیفیت روابط زناشویی را بهبود ببخشند.